جایی که بهش تعلق داری رو پیدا کن، عشق خودش پیداش میشه
- ی الف سین
- يكشنبه ۳۱ ارديبهشت ۹۶
یک بار برای همیشه برایمان روشن شود که هر عقیدهای قابل احترام نیست! این اصلا ربطی به روشنفکری و دموکراسی ندارد!
من به عقیدهی تو تا آنجا احترام میگذارم که محدودهاش به زندگی خودت ختم شود، اگر عقیدهی تو من را تهدید کند، آیندهی من را تحت شعاع قرار دهد یابه هر نحوی آزارم دهد، انتظار احترام و سکوت نداشته باش!
تو میتوانی از قرمه سبزی متنفر باشی، محجبه باشی، آتئیست باشی، از داریوش خوشت نیاید یا چمیدانم، دوست داشته باشی روی دستهایت راه بروی، به من مربوط نیست و خود دانی و خودت!
اما اگر محجبه باشی و من را ملزم به رعایت حجاب بدانی، آتئیست باشی و خدای من را به سخره بگیری، از دیوار سفارت بالا بروی، قلدر بازی دربیاوری که تحریمها سگ که باشند و خیلی از این دست خزعبلات، باید بگویم نه تنها احترام جایز نیست بلکه تا جایی که میشود باید مبارزه کرد.
دست از این فیگورهای اشتباهی بردارید، احترام به عقاید حد و مرز دارد و حدش زندگی دیگران است، وگرنه آن اسید پاش جانی هم حتما عقیدهای پشت عملش بوده!
*احترام برای کسانی است که شایستهاش هستند، نه آنهایی که تقاضایش را دارند
۱جوزف عزیز ، این لهجه از کجا اومده بود؟ معرکهای !♥
۳)the walk
IMDb: 7.3-10
2015
۴) آشنا شدن باphilippe petit (کلیک)و قصهاش باعث شد درمورد ۱۱ سمپتامبر دوبرابر قبل احساس اندوه کنم.
۵)دیالوگ:
بیشتر بندبازها زمانی میمیرن که دارن میرسن.اگه سه قدم برای رسیدن داشته باشی،اون قدمها رو مغرورانه برداری و فکر کنی که شکست ناپذیری، خواهی مرد.
مهمترین و در عین حال شجاعانهترین کاری که به عنوان یک هنرمند میتوانید انجام دهید این است که الهام بخش اشخاص دیگر شوید تا خلاق باشند
"Joseph Gordon"
پ ن: کسی که یه شکل بازی رو ازش توی دو تا فیلم ندیدم! همیشه متفاوت، همیشه خوب
در این غربت خانگی
بگو هرچی باید بگی
غزل بگو به سادگی
بگو، زنده باد زندگی
♫♫♫
تصور کن هیچ بهشتی وجود نداشت
آسان است اگر بخواهی
زیر پایمان هیچ جهنمی نبود
و بالای سرمان فقط آسمان بود
تصور کن تمام مردمان دنیا
فقط برای امروز زندگی می کردند
تصور کن هیچ کشوری وجود نداشت
تصورش سخت نیست
چیزی برای کشتن و کشته شدن وجود نداشت
و هیچ دینی هم نبود
تصور کن تمام مردمان دنیا
در صلح زندگی می کردند
شاید مرا خیال پرداز بخوانی
ولی من به تنهایی اینطور فکر نمی کنم
در آرزوی روزی هستم که تو نیز به ما بپیوندی
و دنیای همه ما یکی شود
تصور کن هیچ مالکیتی وجود نداشت
بعید می دانم بتوانی
حرص و طمع وجود نداشت و البته هیچ گرسنه ای
و انسان ها برادرگونه می زیستند
تصور کن تمام مردمان دنیا
تمام دنیا را با هم قسمت می کردند
شاید مرا رویاپرداز بخوانی
ولی من به تنهایی اینطور فکر نمی کنم
در آرزوی روزی هستم که تو نیز به ما بپیوندی
و دنیای همه ما یکی شود
♫♫♫
داستانهایی با فضاهایی مشترک و دریچههایی که به جهانی غیرواقعی و فانتزی باز میشوند.
ده داستان این مجموعه: «خواهران پییرس»، «پسری که خواب رفت»، «قایقی در سرداب»، «جراح پروانهها»، «تارک دنیا مورد نیاز است»، «ربودن موجودات فضایی»، «دختری که استخوان جمع میکرد»، «بی هیچ ردپایی»، «گذر از رودخانه» و «دزد دکمه».
*(یا حداقل کاش بلد بودم اینطوری بنویسم!!)
گزارش پسربچه ای نه ساله در رابطه با تاریخ جهان،که در نظر معلمش بهترین گزارش بود،با زبان طنز، و غلطهایم املایی یا حتی ایهامی فراوان.از مصریان باستان،تا قرن بیست و یک!خواندن روایتها از دید پسربچهای خلاق که وقایع را از نگاه خودش تحلیل میکرد، شرح و تحلیلی متفاوت از همهی کتابهایی آدم بزرگگونهای که قبلا خواندهایم.
از متن کتاب:
– چیزهای دیگری که مصریان باستان اختراع کردند از این قرار است:
رود نیل، سبد موسا و سوزن کلئوپاترا. آنها از سبدهای موسا برای انداختن بچهقنداقیهای توی رود نیل استفاده میکردند که از قرار معلوم این کار از ورزشهای رایج آن زمان بوده.
– به حکمرانان روم امپراتور یا سزار میگفتند ولی رومیها یک مجلس سنا هم داشتند که سزار با استفاده از آنها وانمود میکرد مردم هم حق «آره» و «نه» گفتن دارند اما در عمل هرطور عشقش میکشید رفتار میکرد (به این میگن هنر سازش یا مصالحه). اسم معروفترین سزار، ژولیس بود. عوامل شهرت ژولیس سزار از این قرار است:
۱. اختراع یک سالاد مشهور
۲. ساختن قصری در لاسوگاس
۳. کشتن زنش با آبلیموگیر
این فیلم برندهی اسکار بهترین فیلم خارجی در سال ۲۰۰۷ بود.ساخت آلمان،با رتبهی ۵۷ از ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ لیست IMDb و بازی فوق العاده از سباستین کخ،اولریش موهه و مارتینا گدک.
وقتی پنل رو باز کردم با خودم گفتم خب من چی میتونم بنویسم ازش جز اینکه محشر بود؟ آلمانیها ثابت کردند که چقدر بهتر از هرکس دیگه میتونن به زیبایی تاریخشون رو به تصویر بکشن و خودشون رو نقد کنن.
فیلم راوی فضای استبدادی فاشیستی آلمان شرقی قبل از فروپاشی دیوار برلین هست.استاد ضدجاسوسی سازمان امنیت در دانشگاه به دانشجوهاش یاد میده که چرا، و چطور باید از متهمها اعتراف گرفت،چطور اونها رو مجاب کرد که دوستان خودشون رو لو بدن.استادی سرسخت و معتقد به نظام سوسیالیسم.
و بعد ماموریتی که عیار واقعی شخصیتها رو مشخص میکنه،احساسات انسانی خودشون رو نشون میدن و ما شاهد دگردیسیهای شخصیتی میشیم.
یک فیلم خوش ساخت که موقع تماشا کردنش حس میکنی هیچ عمل دیگهای نمیتونست این حس رضایت رو در اون لحظه برات بوجود بیاره.و چی بهتر از اینکه یه فیلم عالی، پایانی داشته باشه که به هیچ شکل دیگهای نمیشد بهتر از این دربیاد،تاثیر گذار و دوست داشتنی.
این فیلم رو از دست ندید.
the lives of others
2006
IMDb: 8.5-10