گمگشتگی میان رویا و واقعیت،معصومیت در عین غوطهوری
کتاب :
هنوز گربه توی بغلش بود.«هپلی بیچاره!» این را گفت و سر گربه را خاراند.
«هپلی بیچارهای که اسم هم ندارد.بعضی وقتها واقعا سخت است.همین که اسم ندارد را میگویم .اما من حق ندارم اسمی رویش بگذارم.باید صبر کنم تا مال کسی شود.ما دوتا یک روز لب رودخانه به هم برخوردیم.اصلا به هم تعلق نداریم. هم او موجود مستقلیست هم من.تا روزی که بدانم جایی را پیدا کردهام که من و چیزهایش به هم تعلق داریم،نمیخواهم مالک چیزی باشم.خودم هم درست نمیدانم آنجا کجاست اما میدانم چه شکلیست»
---
لبخند زد،از آن لبخندهای غمگین و کم رمق.زیر لب گفت:«اما من چی؟»و باز لرزید.«خیلی میترسم.آره،بالاخره ترسیدم چون ممکن است تا ابد طول بکش.تا وقتی چیزی را دور نینداخته باشی،نمیفهمی مال تو بوده.قرمزهای عوضی هیچی نیستند.زن چاق هیچی نیست.اما این یکی نه،دهانم آنقدر خشک شده که اگر برای زنده ماندن لازم بود تفی بکنم، نمیتوانستم»
سوار ماشین شد و ولو شد روی صندلی.«ببخشید آقای راننده، برویم.»
صبحانه در تیفانی
ترومن کاپوتی
ترجمه بهمن دارالشفایی
پل : هالی، من عاشق تو شدم
هالی : خب که چی؟
پل : که چی؟ خیلی واضحه ، من عاشقت هستم
هالی : مردم تعلقی به همدیگه ندارن
پل : البته که دارن
هالی : من هیچوقت به هیچکس اجازه نمی دم من رو بندازه توی قفس
پل : من نمی خوام تورو توی قفس بندازم. من می خوام عاشق تو باشم
هالی : اینا هر دو یک معنی میدن
پل : نه این معنی رو نمیدن. هالی...
هالی : من نه هالی هستم و نه لولا مای. من نمی دونم کی هستم، من شبیه این گربه ای هستم که اینجاس؛ یک زوج بدون نام و شلخته. ما به هیچکس تعلق نداریم و هیچکس هم به ما تعلق نداره. ما حتی به همدیگه هم تعلق نداریم.
ترانهای سرودهٔ جانی مرسر با آهنگسازی هنری مانچینی است که نخستینبار آدری هپبورن، آن را در این سکانسی از این فیلم خواند که با استقبال روبه رو شد
Moon river wider than a mile
I'm crossin' you in style someday
Old dream maker, you heartbreaker
Wherever you're goin', I'm goin' your way
بعد از آن بارها بازخوانی شدو یکی از مشهور ترین نسخههای آن با اجرای اندی ویلیامز است:
- ی الف سین
- شنبه ۱۶ دی ۹۶
- ۱۸:۴۱