این دومین کتاب هرمان هسه است. کتابی بر علیه تعلیم و تربیت مرسوم که به عقیدهی نویسنده و تجربه شخصی خودِ او از 6 ماه تحصیل در مدرسه الاهیات و یک سال تحصیل در دبیرستان معمولی که هر دو با شکست مواجه شده بود و موجب افسردگی او در نوجوانی شده بودند، سلامتی و شادمانی را از دانشآموزان میگیرد.
داستان کتاب دربارهی پسری است باهوش و بااستعداد که با دخالتها و نگرانیهای بیش از حد پدر و معلمان روحش، سلامتی و نهایتا خود پسرک همه در هم شکستند...
قسمتی از کتاب:
رئیس مدرسه ترجیح میدهد که یک کلاس پر از آدمهای کودن و کندذهن داشته باشد ولی یک نابغه نداشته باشد. جدا هم حق با اوست. برای اینکه کار اون این نیست که افراد خارق العاده تربیت کند بلکه هدف تربیت کردن و پروردن لاتیندان، ریاضیدان و آدمهای احمق صاف و ساده و شایسته است.