فیلم داستان عشق است، داستان زندگی است و مرگ، داستان تقابل ها، داستان عشق ها و دوست داشتن ها؛ بنابراین بیش از آن که در آن به داستان بگردید باید به دنبال مانیفست باشید و به دنبال فرم. فیلم شخصیت محور است و نه داستان محور، فیلم، فیلم شخصیت هاست، از مهران (بابک حمیدی) گرفته تا بانو (رویا نونهالی) و ژاله (سحر دولتشاهی). فیلم تقابل عشق و نفرت، جنگ و صلح، نیکی و بدی، دوست داشتن و دوست داشته شدن و ... است میان این سه نفر که علاوه بر کشمکش با یک دیگر مدام در حال کشمکش با خودند. مرد شاعرمسلک جوانی که در بستر مرگ است، زن عاشقِ او و مادر عاشق تری که می خواهد عشق پسرش تنها و تنها متعلق به او باشد. مرد جوانی که دوست دارد آینده ی دیگران را پس از مرگش انتخاب کند، همسرش که از آینده فرار می کند و مادر که فکر می کند می تواند پسرش را از مرگ نجات دهد. فیلم بیش از آن که به دنیای بیرونی شخصیت هایش بپردازد به دنیای درونی آن ها توجه دارد. «نیمرخ ها» دارای گسست های زمانی تلطیف شده ایست، زمان ها به هم گره می خورند تا پازل شخصیتی کاراکترها تکمیل شوند و تأثیر گذر زمان بر انسانها و زندگی شان را نظاره گر باشیم.
فیلم طولانی است و متناسب با فضا و داستانش ریتم کندی دارد. این کندی ریتم در مورد این فیلم اتفاقاً اصلاً بد نیست و حتا شاید لازمه ی چنین فیلمی چنین ضرباهنگی است.
داستان بشدت تأثیرگذار است که البته بخش عمده ای از این تأثیرگذاری وام گرفته از ضایعهی درگذشت کارگردانش بر اثر سرطان است و مضمون اصلی «نیمرخ ها» که مقوله ی «سرطان» است. کریمی درد و رنج های مهران را تجربه کرد و درگذشت، گویا جنس فیلم از دنیای درونی او نشئت می گیرد و به همین سبب به شدت ملموس و باورپذیر است و مخاطب را به همذات پنداری وامی دارد.
طراحی صحنه و لباس فیلم فوق العاده است. هارمونی رنگ های سرد و مُرده در فیلم کاملاً مشهود است، حتا بادکنکهایی که در جشن تولد مهران می بینیمشان سفید و آبی کمرنگ اند. همه جای خانه بوی مرگ می دهد و این شخصیت ها و وقایع اند که شاید بتوانند گرد مرگ را از خانه پاک کنند، مثلاً بانو جان که با پتوی سرخ و لباس های سرخوشانه اش وارد می شود و قرار است سردی فضا را در هم بشکند. چهره پردازی کار به نظرم تا حدودی اغراق آمیز است خصوصاً در رابطه با کاراکتر مهران.
بازی ها درخشان اند. بابک حمیدیان نقش دشواری را ایفا می کند و در کنار او حضور پررنگ سحر دولتشاهی ستودنی است. رویا نونهالی شاید مناسب ترین گزینه برای ایفای نقش بانو است. نگاه هایش، حضورش و نحوه ی دیالوگ گویی اش که بازتاب دهنده ی موقعیت شغلی او نیز هست همگی باورپذیر از آب درآمده اند. بازیگران فرعی کار همچون بهاران بنی احمد، سام قریبیان و هومن سیدی نیز بازی های خوبی دارند.
«نیمرخ ها» با توجه به فضا و داستانش شاید تأثیرگذارترین فیلم ایرج کریمی باشد، آن هم فیلمی که چند ماه پیش از مرگش ساخت.
"نقد از یاسمن خلیلی فرد"
- ی الف سین
- دوشنبه ۱۶ اسفند ۹۵
- ۲۱:۰۸