میخواهم هفتهی آینده در جواب سوالهاشان که چرا سه جلسه گم و گور شده بودم بدون خبری حتی، به جای بهونههای بیخود همیشگی که مریض بودم،چون هوا آلوده بود یا امتحان داشتم بهشان بگویم چونکه من آدم سینوسیای هستم
امروز لرزان لرزان آمدهام و فردادوباره حس خواهم کرد که دنیا توی مشتهایم است اما باز هم از این اتفاقها میافتد،باز روزی میرسد که من تسلیم میشوم و میخزم تویلاک خودم.
میگویم من از آن ادمهایی هستم که بعضی وقتها تمام روز توی تختشان میمانند و زندگی را میگذرانند برای وقتی مناسبتر.
من همینم،گاهی چشمهایماز هزار شوق میدرخشید گاهی هزار سال نوری بین من و زندگی فاصله میافتاد.
میگویم من از آن ادمها هستم که میروم، و باز برمیگردم و این هیچ ربطی به شاخص آلودگی هوا، یا هر بهانهیدیگری ندارد.