۵ مطلب با موضوع «#اَبری» ثبت شده است

322

برخورد  اتفاقی با این گیف میتونه دلیل خوبی باشه تا کل روز دپرس باشی


  • ی الف سین
  • سه شنبه ۲۶ دی ۹۶

از این بر آب سوختن 💔

که مادران سیاه پوش
-داغدار زیباترین فرزندان ماه و آفتاب-
هنوز از سجاده‌ها سر برنگرفته‌اند
#سانچی
#شاملو
  • ی الف سین
  • يكشنبه ۲۴ دی ۹۶

۳۰۴

هوپ‌لِس ترین جمله‌ی تاریخ بشریت من همونم که یه روز میخواستم دریا بشم هست.اه 


  • ی الف سین
  • سه شنبه ۱۲ دی ۹۶

در بندر تهران

موج تا لب آ لب میدان آزادی می آید و بر می گردد و 

مرغان دریایی مهرآباد در پرواز

 کاش یکی شان سوارم کند 

و بر بالِ خود آرام ، آرام 

مرا با خود ببرد به هر کجا که دلش خواست

دریافت

 


داشتم فکر میکردم قبلاها بالهای صورتی و براق قشنگی داشتم،دختر آن ور شیشه‌ی پنجره شانه بالا میاندازد "خب که چی؟ پا که داری، با آنها راه برو". کفش های آهنی به پا کن و برو.

او بی تفاوت است و من اما خشمگین.خشمم را میریزم توی غذایی که میخورم،چایی که دم میکنم،خشمم را میریزم روی جزوه‌ی صنعتی،پرتابش میکنم به صورت آدمهای اطرافم،من از عمق وجودم خشمگینم.

از خودم، از خانواده‌ام ، از اویی که وجود ندارد، از استاد دانشگاه، از خانم عین که معلوم نیست با مدارکم چه کرده که نیستند و حالا کارهایم زیادتر شده،از راه‌های رفته و نرفته، از خودم، از خودم ، و «از ناتوانی این دستهای سیمانی و یاس ساده و غمناک آسمان»*، از بال صورتی و براقی که نیست.

من میخواهم پرواز کنم اما بالهایم درنمی‌آیند.خشمگینم.خ ش م گ ی ن 

 

*فروغ

  • ی الف سین
  • دوشنبه ۶ آذر ۹۶

و مزخرف‌تر از دلتنگی برای کسی که "هیچوقت" نبوده چیست؟

...
 

  • ی الف سین
  • چهارشنبه ۲۰ بهمن ۹۵
(ری‌رای سابق)