"پرنده‌ی من

-

فریبا وفی"

 

سکوت من گذشته دارد.به خاطر آن بارها تشویق شده‌ام.هفت هشت ساله بودم که دانستم هر بچه‌ای آن را ندارد.سکوت من اولین دارایی‌ام به حساب آمد،...

در طول سالهایی که بعد از آن آمد بارها مورد تحسین زن‌های خانواده‌مان قرار گرفتم به خاطر توداری‌ام.به خاطر رازداری‌ام.خیلی زود فهمیدم به یک صندوقچه میمانم با دری کیپ و پر از راز.

...

امیر از سکوت‌های من کلافه میشد.سکوت من او را میترساند.کم کم عادت به پرحرفی پیدا کردم حتی در مواقعی که لازم نبود.

"سالها بعد یاد گرفتم که حرف میتواند حتی مخفیگاهی بهتر از سکوت باشد."